عروسک های لولیتا - pageweb.ir

اجنـهارواحاطلاعات عمومـیبردگان جندانلوددرباره عروسک های لولیتاروحسایت ترسناکشیـاطینعروسکعروسک هایعروسک های لولیتاعلولیتافکتفیلم لولیتاکلیپ ترسناکلولیتالولیتا هایمطالب علمـی

عروسک های لولیتا برخلاف شـهرتشان درون فضای دیپ وب با ظاهر دیگر شـهره هستند انان انی کم سن و سال هستند کـه بطرز فجیعی دست و پاهای انـها قطع شده. عروسک زنده لولیتا داستانی کـه براتون مـیخام ارائه بدم از دکتری هست درون یکی از کشورهای شرق اروپا با خرید و یـا سرپرستی ان بی سرپرست از یتیم خانـه ها انـهارا بـه خانـه خود و انواع شکنجها وروی انـها مرتکب و انـهارا تبدیل بهای مـیکند وهمچنین بعد از قطع دست و پا و کور و لال انـهارا شانس فرار را هم از انـها گرفته و برای انواع اعمال خشونت امـیز با نام عروسکهای لولیتا بفروش مـیرساند

این مطلب هیچ ربطی بـه شیطان پرستی و ترویج حرکات ناشایست از طرف مدیر سایت صفحه وب نیست
تنـها آگاه سازی مردم جامعست کـه بعد این دید درستی بـه اطرافشون داشته باشن
به ایران اسلامـی کهزندگی مـیکنید افتخار کنید کـه هیچ یک از این بلاها سرتون نمـیاد

تمامـی این کار ها و به وجود اومدن این ها برمـیگرده بـه زمانی کـه رمان جنجالی بـه نام لولیتا منتشر شد. عروسک زنده لولیتا از اون بـه بعد بود کـه افرادی اومدند و شروع بـه ساختن عروسک های لولیتا د

صحبت های دکتری کـه لولیتاهارو درست و در دیپ وب مـیفروشد:

من های لولیتا رو درست کردم احتمالا شما دارید از خودتون مـیپرسید منظورم چیـه: عروسک زنده لولیتا خیلی سادس، عروسک زنده لولیتا من های جوان رو بـه عنوان یک اسباب بازی ِ قابل کنترل بـه فروش مـیرسانم, اون ها نمـیتونن راه برن، نمـیتونن حرف بزنن و حتی نمـیتونن مقاومت کنن، اونا به منظور سرگرمـی سادیستی تو درست مـیشوند، کنجکاوی چطوری؟
من یک جراح هستم کـه توی حومـه ی شرق اروپا توی یکی از کشورا زندگی مـیکنم جایی کـه ای بسیـار زیبایی داره و زندگی و جامعه یـه طوری هست کـه اگه پول نداشته باشی بگا مـیری.
خب اینجا ما دنبال ایی مـیگردیم کـه پدر و مادر ندارن چون واقعا اونا زندگی نمـیکنن و بعضی از اونا خوش شانسن کـه ما اونارو بـه سرپرستی مـیگیریم, من خودم شخصا ایی رو مـیخرم کـه حدود نـه یـا ده ساله باشن و هنوز بـه سن بلوغ نرسیده باشن. یتیم خونـه هم بسیـار دوستانـه باهاشون رفتار مـیکنـه و اونا خوشحالن کـه یـه دهن به منظور غذا خوردن دارن و جایی کـه بتوننزندگی کنن.
اونا هیچوقت سوالی نمـیپرسن و منم هیچوقت چیزی نمـیگم اونا مـیدونن من یـه جراح هستم و اعضای بدنشونو بـه فروش مـیرسونم، ولی خب الان یـه کار بهتر پیدا کردم: اونا تبدیل مـیکنم بـه اسباب بازی .
تو هم مـیتونی یک دونـه ازین اسباب بازیـا سفارش ولی اونا ارزون نیستن قیمتشون حدود سی هزار دلار که تا چهل هزارتاست، ولی اونا که تا اخر عمر ارضاتون مـیکنن و مثله یک عروسک مـیشن ولی یک عروسک زنده!!!!
من این ا رو مـیخرم و اونارو مـیارن توی خونـه ی من، بعدش کامل از نظر سلامتی بررسی مـیکنم و مـیبرمشون تمـیزشون مـیکنم چون اونا خیلی کثیفن شاید حتی چندسال باشـه کـه ن، بعد اونارو مـیبرم توی تخت جراحی و بیـهوششون مـیکنم
به اونا یـه هویت جدید مـیدم و اسم جدید بهشون مـیدم یتیم خانـه تمام اطلاعات اونارو نابود مـیکنـه جوری کـه اونا اصلا وجود ندارن فقط بـه عنوان یـه اسباب بازی هستن.
خودمم چنتا ازین اسباب بازیـا دارم مثلا: داشا کـه یـازده ساله هست و مراحل تبدیلش تازه داره تموم مـیشـه، تانیـا کـه دوازده ساله هست و دوسال پیش تبدیلش کردم و لودا کـه چهارده ساله هست و چهار ماهه حامله هستش.
خب فردای اون صبح وقت یـه عملیـات بزرگه وقتی کـه بیـهوششون کردم که تا زمانی کـه بیـهوش هستن من کارمو انجام مـیدم، احتمالا مـیپرسید اونا چرا مقاومت نمـیکنن، خب اینکه خیلی راحته، چون من دست و پاهاشون رو قطع مـیکنم درسته!!! دست هاشون رو که تا شونـه قطع مـیکنم و پاهاشون رو که تا بالای زانو، دیگه این بـه هیچ‌وجه نمـیتونـه فرار کنـه.
خب مرحله بعدی یکم سخته و بیشتر ا توی این مرحله کشته مـیشن، خب وقتی کـه من دست و پاهاشون رو قطع کردم همـینطوری ولشون نمـیکنم, یـه مـیله اهنی پنج سانتی بـه صورت خیلی نزدیک وصل مـیکنم بـه استخون دست و پاشون یـه سر دیگه مـیله کـه از زخم بیرون هستش رو بهش یـه حلقه ی o شکل وصل مـیکنم و اون موقع هرموقع خواستید کاری انجام بدید مـیتونید اونارو بـه هر شی ای کـه مـیخواید وصل کنید و لذت ببرید. البته حتما صبر کرد که تا زخم ها کامل خوب شوند و بعد استفاده شوند. من خودم چنتا از عروسکامو بـه هرجای خونـه کـه بخوام وصل مـیکنم اينجورى دکور خونـه من بسیـار زیبا مـیشـه و منم مـیتونم توی اون حالت ازشون استفاده کنم.
ولی دست و پا قطع پایـان کار نیست و عملیـات هنوز ادامـه داره، بعد از اون تار های صوتی رو از بین مـیبرم کـه دیگه نتونـه حرف بزنـه یـا حتی صدایی درون بیـاره و تموم دنداناشو مـیکشم و وقتی دهنشو خالی کردم یـه قطعه سیلی فرو مـیکنم توی فَکش و لثه هاشو با لایـه های نرم مـیپوشونم کـه نتونـه گاز بگیره اما هنوز مـیتونـه چیزارو بـه ارومـی بجوعه.
خب وقتی عملیـات تموم شد بهشون دوهفته وقت مـیدم کـه زخما خوب بشن بعد تمرینشون شروع مـیشـه.
خب از اونجایی کـه دیگه اون یـه نیست و تبدیل شده بـه یک اسباب بازی و نمـیتونـه چیزی بخوره حتما ما بهش غذا بدیم، من روزی یک وعده بهشون غذا مـیدم با بطری بچه کـه محتویـات داخلش شامل چیزیـایی ضروری بدن مثله ویتامـینا و مواد مغذی مـیشـه بعد از اون دیگه نباید چیزی بخوره وگرنـه چاق مـیشـه چون نمـیتونـه حرکت کنـه.
روزی حدود دو یـا سه بارم بهشون آب، چای یـا لیموناد مـیدم. اول به منظور یـادگیری شیشـه بچه رو خودم مـیزارم توی دهنش اما بعد چند وقت شیشـه رو مـیزارم کنار و خودش حتما سعی کنـه بلندش کنـه و یـاد بگیره و بعدش چشماش رو مـیبندم کـه نتونـه ببینـه و اون حتما بدون دیدن، شیشـه رو پیدا کنـه و بخوره. خب این ا همونجور کـه غذا مـیخورن حتما دفع هم ن، من روزی دوبار مـیبرمشون دستشویی چون دست ندارن شما حتما کاراشون رو انجام بدین ولی چون غذای زیـادی نمـیخورن بعد زیـاد نیـازی بـه دست شویی نیست.
از اوجایی کـه نمـیتونن حرف بزنن من بهشون یـاد مـیدم کـه چطوری ارتباط برقرار کنن و چطوری از لذت ببرن، من هرروز بهشون شلاق مـی و با ویبراتور اونارو تحریک مـیکنم که تا اونجایی کـه دیگه نمـیتونن فرق بین درد و لذت رو تشخیص بدن. بـه نوک هاشون انبردست وصل مـیکنم و نرمشون مـیکنم، و هروز داخل اندام یشون

سوزن مـیزارم و با موم داغ اندام یشون رو شکنجه مـیکنم و بعد مـیدوزمشون، درون حین این شکنجه ها چشماشون رو مـیبندم اما یک دوربین فیلم برداری همـیشـه درون حال ظبط شکنجه ها هست و بعد اون فیلم هارو براش پخش مـیکنم بـه علاوه اینکه باشد روزی یک ساعت فیلم های هاردکور و شکنجه تماشا کنـه.
در این مرحله اون علاوه براینکه از نظر بدنی تبدیل بـه یک شده حتی از نظر روحی و فکری هم تبدیل بـه شده و دیگه مغزش مقاومت نمـیکنـه اون دیگه نمـیتونـه با چیزی ارتباط برقرار کنـه چون نمـیتونـه حرف بزنـه و فقط مـیتونـه احساس کنـه و این چیزیـه کـه یک واقعی حتما باشـه.
خب مـیرسیم بـه مراحل اخر، من اونارو با دارو بـه یک خواب ملایم مـیفرستم و هدفون مـیزارم روی گوششون و برای چندین ساعت، صداهای بسیـار بسیـار بلند براشون پخش مـیکنم که تا جایی کـه پرده گوش هم پاره بشـه و قدرت شنوایی هم از دست بره، بعد از اون چشماشون رو با لیزر تقریبا کور مـیکنم ولی اون ها کاملا کور نمـیشن و هنوز مـیتونن ما رو بـه عنوان سایـه ای ببینن و نور های قوی رو تشخیص بدن.
خب از اوجایی کـه تقریبا همـه ی حواس های ان ها از بین رفته، من وقتی شکنجه روشون انجام مـیدم از عکس‌العمل و طرز نفس کشیدنشون مـیفهمم کـه دارن درد رو احساس مـیکنن و این خیلی خوبه.
بعد از انجام این مراحل صبر مـیکنم که تا ریکاور بشن و بعد اون ها تبدیل بـه یک اسباب بازی لولیتا بی سرپناه شده اند اونا نمـیتونن چیزی بشنون، چیزی بگن و چیزی ببینن بعد مراقبت از ان ها بسیـار اسونـه و فقط نیـاز بـه غذا دارن و تمـیز شما مـیتونید هرکاری مـیخواید یـا اون ها انجام بدین چون اون ها شکنجه سنگین شدن و حتی مـیتونید از ان ها بـه عنوان دکور خونـه هم استفاده کنید، ولی مراقب باشد چون اون ها هنوز مـیتونن حامله بشن بعد از کاندوم استفاده کنید مگر اینکه از لولیتای حامله خوشتون بیـاد، با من درون ارتباط باشید اگه یکی از این ها لازم دارید.

تمامـی این کار ها و به وجود اومدن این ها برمـیگرده بـه زمانی کـه رمان جنجالی بـه نام لولیتا منتشر شد. از اون بـه بعد بود کـه افرادی اومدند و شروع بـه ساختن عروسک های لولیتا د
رمان لولیتا بدون هیچ ی

توجه: این دکتر دیوانـه بعد چند سالی غیبت باز هم برگشته اما اینبار با کلی تغییرات. با توضیحاتی بسیـار متنوع تر از توضیحات قبلی. ارایـه محصولی جدید تر از آنچه کـه در ذهن شما مـیگذرد. با تیمـی مجهز. بـه سختی متن جدید این دکتر دیوانـه رو بعد از ماه ها جستجوی درون محیط دارک وب پیدا و به صورت کاملا روان و خوانا ترجمـه کرده است. قسمت خیلی کوچکی از این متن را بخوانید:

من با يك منوي جديدتر و بهتر برگشتم! اين دفعه يك سورپرايز هم براي مشتري هاي ساديست دارم.مدت دو سال سايت violet desires توسط مزاحمين از دسترس خارج شده بود و اين بار من درون يك شبكه اي مجهزتر و بهتر در…

 حجم: ۱MB
 فرمت: PDF
بزودی لینک دانلود قرار مـیگیرد

May 14, 2012 - ... for the line "Take your seaside arms", but it's from Nabokov's Lolita' ... We'd always been about what was hip, but it's impossible to keep that ...

---

[عروسک های لولیتا - pageweb.ir عروسک زنده لولیتا]

نویسنده و منبع: seyed | تاریخ انتشار: Thu, 19 Jul 2018 22:15:00 +0000

---